یه سال و تقریبا دو ماه پیش تو بیمارستان یحیی نژاد چکش رفلکسو اوردیم برا شوخی یکی یکی میزدیم رو تاندون کوادرمون ، برا من که زدن دلم عجییب گرفت... کاملا بی دلیل ولی خاطرش از ذهنم نمیره و جمله ی ز که گفت میفهمم چته...
دیروز هسته ی الو رو قورت دادم ،دلم عجییب گرفت...شاید دیروز نسبت به دو سال پیش غم های پنهان قشنگتری داشتم... غم عشق و غم عشق و غم عشق...
#دلتنگی